شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

کجا با این عجله! (خاطره ای از شهید مهدی باکری )

اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
کجا با این عجله! (خاطره ای از شهید مهدی باکری )
بهمان گفت « من تند تر می رم، شما پشت سرم بیاین .»
تعجب کرده بودیم.
سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد.
غروب نشده ، رسیدیم گیلان غرب.
جلوی مسجدی ایستاد. ماهم پشت سرش.
نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هامان را می بستیم که زود راه بیفتیم .

گفت « کجا با این عجله ؟ می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.»
 

موضوعات

مطالب دیگر از این اشخاص

پیام کاربران

لوگوی سایت ابر و باد