اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
توی آبادان، رفته بود جبهه ی فیاضیه، شده بود خمپاره انداز.
شهید شفیع زاده دیده بانی می کرد و گرا به ش می داد ، اوهم می زد.
همان روزهایی که آبادان محاصره بود.
روزی سه تا گلوله ی خمپاره ی صد وبیست هم بیش تر سهمیه نداشتند.
این قدر می رفتند جلو تا مطمئن شوند گلوله ایشان به هدف می خورد.
تعریف می کردند ، می گفتند« یک بار شفیع زاده با بی سیم گفته بوده یه هدف خوب دارم. گلوله بده .»
آقا مهدی به ش گفته بوده « سه تامون رو زده یم. سهمیه ی امروزمون تمومه .»