اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
این آخری ها، انگار منتظر شهادت باشد عجیب مصمم بود که نمازش را اول وقت بخواند.
از ارومیه می آمدیم سمت مهاباد، یک هو گفت بزن بغل.
گفتم: چی شده؟
گفت: وقت نمازه.
گفتم: اینجا وسط جاده امنیت نداره. اگه صبر کنی یک ربع دیگه می رسیم با هم می خونیم.
گفت: همین جا وایستا نماز اول وقت بخونیم. اگه هم قراره توی نماز کشته بشیم دیگه چی از این بالاتر؟