اوایل من از گفتن این دعا ممانعت میکردم و دلم نمیآمد اما آنقدر اصرار میکردند تا من مجبور میشدم دعا کنم .. ادامه مطلب ...
آن موقع همه این کلام را شنیدند اما کسی متوجه نشده بود که منظور پسرم از این حرف چیست.
چند سال بعد که محمد حسین..
ادامه مطلب ...
یک خانومی را می خواهند به زور سوار کنند. همه نگاه می کردند و می رفتند! محمدحسین تا رسید ترمز کرد.
پیاده شد و درب ماشین را قفل کرد. من ترسیدم هر چه صدایش کردم گوش نکرد، دوید سمت آن 2 نفر..
ادامه مطلب ...
همانجا نزدیک ترین مسجد را پیدا می کرد و ما را می برد نماز. یک شب جایی بودیم و مسجد هم پیدا نکردیم. رفت در یک اتاقک.. ادامه مطلب ...
محمدحسین اصرار کرد تا قبول کردند که فقط داخل حیاط برویم.
وقتی وارد حیاط شدیم، دیدیم با اینکه 3 روز از محرم گذشته هنوز حرم سیاهپوش نیست و پرچم عزا هم روی
ادامه مطلب ...
گفتم: این همه آب و شربت پخش میکنند، چرا نخوردی؟ چرا به خودت ظلم میکنی؟ ادامه مطلب ...
حاج قاسم سلیمانی مکرر در دفتر ما رفتوآمد داشت، در آخرین دیدار بعد از ملاقات رسمی گفتند که همه بیرون بروند من با شما کاری خصوصی دارم... ادامه مطلب ...
سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونههایش را پاک میکرد، گفت
نمیدانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم
ادامه مطلب ...
به یاد دارم در جلسهی معارفه، اولین جملهای که گفت، این بود: "از ابتدا که وارد جنگ شدم دو ابزار مهم درکولهپشتیام بود: ... ادامه مطلب ...
حاج قاسم با ما تماس گرفت و گفت: فلانی اگر خسته نمیشوی، میخواهم روضهای برای ما بخوانی. ادامه مطلب ...
هادی زیر بار حرف زور نمیرفت.
در محلهمان هم هرکسی میخواست قلدر بازی دربیاورد و برای ناموس مردم مزاحمت ایجاد کند ..
ادامه مطلب ...
دلم برای بابا خیلی تنگشده. اما خوشحالم که جاش خوبه ادامه مطلب ...
وحید خیلی فرزند خوبی بود. او نمونه کامل فرزند صالح بود که خدا نصیبمان کرد ادامه مطلب ...
شهید پورجعفری دستیار ویژه و محرم ترین فرد به قدرتمندترن فرمانده نظامی منطقه یعنی سردار سلیمانی بود ادامه مطلب ...
از شهدای همراه سردار سلیمانی شهید شهرود مظفرینیا است. ادامه مطلب ...
حاج قاسم سلیمانی سر پایین میاندازد و با دو دست صورتش را میپوشاند. معلوم است اصلاً انتظار چنین تعریفی را از رهبر انقلاب نداشته! ادامه مطلب ...
یکی از نیروهای لشکر فاطمیون روایت دسته اول و شنیدنی از روز پنجشنبه، آخرین روز و ساعات حیات سردار رشید اسلام شهید سپهبد قاسم سلیمانی را در فضای مجازی منتشر کرد . ادامه مطلب ...
گفت این کفن من است، شهادت بدهید!
ما چه صلاحیت داریم که شهادت بدهیم!
یک کسی که عمری به قرآن خدمت کرده است، آبروی ما را حفظ کرده، امنیت ما را حفظ کرده..
ادامه مطلب ...
بالاخره فرمانده باید خودش را جلوی نیروهایش سرحال نشان دهد.
گذشت و بعد یک ساعت روستا کامل دست ما بود. به اتفاق آقا جواد...
ادامه مطلب ...
جواد نکنه داری شهید میشی» گفت: «آره نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم.. ادامه مطلب ...