شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

مطالب

احترام افسر عراقی به یک روحانی

احترام افسر عراقی به یک روحانی

افسر نزار جدی بود. از آن سنگ‌دل‌ها. از کنارشان رد می‌شد که حاج‌آقا از صف بیرون آمد و .... ادامه مطلب ...

جواب نامه ( از خاطرات شهید قاسم صادقی )

جواب نامه ( از خاطرات شهید قاسم صادقی )

وی از منتظرین واقعی حضرت بقیة الله الاعظم- عجل الله تعالی فرجه الشریف- محسوب می شد.گاهی که مشکلی یا سوالی برایش پیش می آمد، آن را روی کاغذی می نوشت و.. ادامه مطلب ...

سه تا تیپ درست کرده بود ( از خاطرات شهید حسن باقری )

سه تا تیپ درست کرده بود ( از خاطرات شهید حسن باقری )

عاشورا ! امام حسین تنها است. »برای جا به جایی نیروها از منطقه ی آهودشت به گرم دشت می گفت ادامه مطلب ...

رحمت هم که برای من یعنی شهادت ( از خاطرات شهید زین الدین )

رحمت هم که برای من یعنی شهادت ( از خاطرات شهید زین الدین )

معنیش این است که خدا می خواهد یکی از پسرهایم را عوضش بگیرد.خدا خدا می کردم دختر باشد.
  ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید محمد کامران

وصیت نامه شهید محمد کامران

پدر و مادرم؛ همسر عزیزم؛ برادران و خواهرم؛ هرچه از خداوند می‌خواهید فقط از باب نماز اول وقت وارد شوید. ادامه مطلب ...

شعار علیه مسعود رجوی برای شاد کردن دل یک روحانی

شعار علیه مسعود رجوی برای شاد کردن دل یک روحانی

چند بار حاج‌آقا دنبالش فرستاد نیامد. سردسته منافقین اردوگاه بود. پیغام هم داد به ابوترابی بگو اگه بیای پاتو می‌شکنم. ...
ادامه مطلب ...

تبلیغات انتخاباتی ( از خاطرات حاج آقا ابوترابی )

تبلیغات انتخاباتی ( از خاطرات حاج آقا ابوترابی )

برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی کاندید شده بود، رفتیم دنبالش تا به برنامه‌های تبلیغات سر و سامان بدهیم، ....
ادامه مطلب ...

نماینده واقعی مردم ( از خاطرات حاج آقا ابوترابی )

نماینده واقعی مردم ( از خاطرات حاج آقا ابوترابی )

جلوی مجلس عبایش را پهن کرده بود و نشسته بود و به حرف مردم گوش می‌کرد. .... ادامه مطلب ...

نسبت آبروی مملکت با وصله شلوار نماینده مجلس

نسبت آبروی مملکت با وصله شلوار نماینده مجلس

دو دست لباس داشت که همیشه هم تمیز بودند. یک روز وصله لباسش را دیدم، .... ادامه مطلب ...

آمدیم باری از دوش آقا برداریم

آمدیم باری از دوش آقا برداریم

یکی از آزاده‌ها آمده بود پیشش، گفت: «حاج‌آقا مشکل مسکن آزاده‌های تهران حل نشده شما که با بیت تماس دارید .... ادامه مطلب ...

زندگینامه شهید داریوش رضایی نژاد

زندگینامه شهید داریوش رضایی نژاد

لازم به توضیح است شهید رضایی نژاد با قبولی در تمام مراحل آزمون دکترا سال 1390در دانشگاه خواجه نصرالدین طوسی پذیرفته شد، اما با تأسف بسیار فرصت به پایان رساندن این مقطع تحصیلی نشد ادامه مطلب ...

زندگینامه شهید مجید شهریاری

زندگینامه شهید مجید شهریاری

​دکتر مجید شهریاری در سال 1345 و در زنجان متولد گردید . ایشان متاهل و دارای دو فرزند به نام های محسن و زهرا بودند .  ادامه مطلب ...

زندگینامه شهید مسعود علیمحمدی

زندگینامه شهید مسعود علیمحمدی

با شروع جنگ تحمیلی شهید عزیز از جهاد استعفا و به سپاه می پیوندد و لباس سبز پاسداری را زینت بخش قامت استوار خود دیده و در همان ابتدا به عنوان مسئول پرسنلی پایگاه مشغول به خدمت شد ادامه مطلب ...

آخرین نگاه ( از خاطرات شهید علی اکبر صادقی )

آخرین نگاه ( از خاطرات شهید علی اکبر صادقی )

​هنگامی که علی اکبر را داخل قبر گذاشتند، او را به علی اکبر حسین (ع) قسم دادم و گفتم: «پسرم! چشمانت را باز کن تا یک بار دیگر تو را ببینم. آن گاه..  ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید مدافع حرم سجاد عفتی

وصیت نامه شهید مدافع حرم سجاد عفتی

 مرگ پلی است به سوی جهان ابدیت و ان‌شالله این پل با شهادت رقم بخورد، صبر در مصیبت اجر عظیم الهی را دارد، در مصیبت‌ها، فقط برای امام حسین(ع) گریه کنید.. ادامه مطلب ...

خواسته ولایت ( از خاطرات شهید علی امرایی )

خواسته ولایت ( از خاطرات شهید علی امرایی )

هرجا که امام خامنه ای امری را می فرمودند در جهت بر آورده کردن خواسته حضرت آقا تلاش می کردند و به طور کلی دربست در اختیار ولایت بود..  ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید مدافع حرم علی امرایی

وصیت نامه شهید مدافع حرم علی امرایی

نمی دانم چرا به دلم افتاده که از این سفر سالم برنمی گردم و دلم برای حرم حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) خیلی تنگ است و بیشتر از آن .. ادامه مطلب ...

خواستگاری ( از خاطرات شهید حمید رضا اسدالهی )

خواستگاری ( از خاطرات شهید حمید رضا اسدالهی )

حمیدرضا می گفت اول باید استخاره کنیم. یکبار ناراحت شدم و گفتم من دیگر برایت خواستگاری نمی‌روم. .  ادامه مطلب ...

دفاع از حرم ( از خاطرات شهید حمید رضا اسدالهی )

دفاع از حرم ( از خاطرات شهید حمید رضا اسدالهی )

 به یکباره احساس کردم حضرت زینب(س) کنارم نشسته است و خجالت کشیدم که بگویم پسرم نرو.. ادامه مطلب ...

زیارت اهل بیت ( از خاطرات شهید حمید رضا اسدالهی )

زیارت اهل بیت ( از خاطرات شهید حمید رضا اسدالهی )

چند ماه پیش رفته بود لبنان و با خانواده شهید مغنیه دوست شده بود و باهم رفت و آمد داشتند. همسرش را گذاشته بود لبنان و خودش به سوریه رفته بود. وقتی برگشت گفت  ادامه مطلب ...

لوگوی سایت ابر و باد