اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
چند بار حاجآقا دنبالش فرستاد نیامد.
سردسته منافقین اردوگاه بود.
پیغام هم داد به ابوترابی بگو اگه بیای پاتو میشکنم.
حاجآقا رفت دیدنش، دستشان توی دست هم بود و حرف میزدند.
موقع برگشتن گفت چیزی ندارم ازت پذیرایی کنم، اما کاری میکنم که دلت شاد بشه.
رفقایش را راه انداخته بود دور اردوگاه علیه مسعود رجوی و مریم شعار بدهند.