اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
یکسال که ماه رمضان مقارن شده بود با ایام عید، محمد گفت من وضو میگیرم بروم مسجد.
شب چهارشنبه سوری هم بود، موقع رفتن بچههای محل بهش میگویند بیا برویم آتش بازی،
او میگوید دارم میروم مسجد، امشب شب قدر هم هست و نباید جشن چهارشنبه سوری بگیرید.
بچهها هم برای اینکه اذیتش کنند بطری نوشابه پر از بنزین را خالی میکنند روی محمد و لباسش آتش میگیرد.
بر اثر آن اتفاق پایش به شدت سوخت و با زحمت در بیمارستان مداوا شد
راوی :مادر شهید