اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
چند شبى بود كه نيمه هاى شب از خواب بيدار مىشدم ، ولى حال اين را كه برخيزم و نماز شب بخوانم نداشتم .
در واقع توفيق نداشتم.
كوهستانى بودن منطقه ، و اين كه روى زمين برف نشسته بود و فاصله ى زياد آب با ما، سرما و ترس نيز در نخواندن نماز شب من مؤثر بود.
يك روز يكى از رزمنده هاى خيلى با حال را ديدم و قضيه محروم شدن از فيض نماز شب را به او گفتم .
او گفت «تو بايد دو كار اساسى انجام بدهى تا بتوانى نماز شب خوان شوى
اول اين كه نمازهاى واجب رادر اول وقت به جا آورى و دوم اين كه از خدا توفيق بخواهى