اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
آنچه که دل مرتضی را به درد میآورد شناخت رنج انسان بود، انسانی که با دور شدن از مبدأ وحی خود را تنها و سرگردان در این کره خاکی یافته است،
انسانی که عهد ازلی خود را به فراموشی سپرده و مقام خلیفهاللهی خویش را از یاد برده است.
او حتی برای لحظهای از معنای «اناللهواناالیهراجعون» غافل نبود، مبدأ و مقصد را می شناخت،
و خود را در نسبت با این شناخت معرفی میکرد، درد او، غفلت ما بود، لحظهای بر او نمیگذشت،
مگر اینکه خود را حاضر در پیشگاه حق و حق را ناظر بر خویش بیابد
اگر با شهادت او خود را میشناختیم و به قضاوت مینشستیم چگونه میتوانستیم مدعی شناخت رنج او باشیم؟
ما کجا و دامن دوست کجا؟