طلائیه بودیم . بیل مکانیکی داشت روی زمین کارمیکرد که شهید پیداشد.همراهش یه دفتر قطوراما کوچک بودمثل دفتری که بیشتر مداحها دارند.. ادامه مطلب ...
خیلی اصرارداشت که برود، یک روز آمد و گفت مادر جان شما پنج پسر داری بالاخره باید زکات و خمس این بچه ها را بدهی... ادامه مطلب ...
.همیشه بهش می گفتم آخه تو با این هیکلت، تفنگ برای چی می خوای.اما اون عزیز به هممون ثابت کرد
ادامه مطلب ...
مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآئیم، شرمنده و خجل باید به حضور خدوند و نبیاش و ولیاش برسیم چرا که مقصریم. ادامه مطلب ...
رسیدیم خیابون جلوی حرم که دو سال احدالناسی جرات رد شدن ازش رو نداشت و تک تیراندازها حسابش رو می رسیدند و حالا ادامه مطلب ...
هر وقت با خیزران میزدند، بعدش روضه حضرت زینب میخواند و گریه میکرد. ... ادامه مطلب ...
برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی کاندید شده بود، رفتیم دنبالش تا به برنامههای تبلیغات سر و سامان بدهیم، ....
ادامه مطلب ...
هرجا که امام خامنه ای امری را می فرمودند در جهت بر آورده کردن خواسته حضرت آقا تلاش می کردند و به طور کلی دربست در اختیار ولایت بود.. ادامه مطلب ...
به یکباره احساس کردم حضرت زینب(س) کنارم نشسته است و خجالت کشیدم که بگویم پسرم نرو.. ادامه مطلب ...
چند ماه پیش رفته بود لبنان و با خانواده شهید مغنیه دوست شده بود و باهم رفت و آمد داشتند. همسرش را گذاشته بود لبنان و خودش به سوریه رفته بود. وقتی برگشت گفت ادامه مطلب ...
محرم 92 می خواست جمع کنه گفتم: هنوز نشستم . گفت: می خوام همینطورى نگه دارم . منم قسم داد که یه وقت نشورم ادامه مطلب ...
گفت : بابا من اربعین به کربلا رفتهام. آنجا اطراف آقا امام حسین(ع) و آقا ابالفضل(ع) خیلی شلوغ است اما من دوست دارم که اربعین .. ادامه مطلب ...
جواب مادرش گفت شما چطور دلتون راضی میشه سرباز بی بی زینبو مانع رفتنش بشید با این حرفش مادرش بغض کردو اشک ازچشماش جاری شد اون روز مادرش راهی شیراز بود بااین حرف شهیدمرتضی.. ادامه مطلب ...
چی شده بى بى جان. ایشون فرمودن پسرم وقتى دشمن گلوله اى به سمت شماشلیک میکنه بادست راستم جلواون گلوله رومیگیرم تابه شمانخوره واسه همین خونى شده وزمانى که شما.. ادامه مطلب ...
زمانی که به اتفاق همسرش به بابلسر میآمدند، هر روز به زیارت امامزاده ابراهیم و نماز جماعت میرفت. وقتی قضیه تعرض به حرم حضرت زینت(س) را شنید بسیار ناراحت و اندوهگین شد و میگفت.. ادامه مطلب ...
گاها رو شیطنت و همچنین گرفتن عکس از رفقا،گوشی رو میبردم داخل.بعد که بچه ها گوشی رو میدیدن تعجب میکردن چطوری از بازرسیها رد شده. ادامه مطلب ...
محمودرضا از شیعیان کشورهای لبنان، عراق، سوریه، یمن و… رفیق داشت و گاهی در موردشان چیزهایی میگفت. یکبار پرسیدم: در میان مدافعان حرم، شیعههای لبنان بهترند یا عراق؟ گفت: ادامه مطلب ...
بهخاطر اوضاع جنگ حرمش زیاد زائر ندارد، خدا انشاءالله کمک کند که زودتر داعشیها و تکفیریها نابود شوند و سوریه آزاد شود و خانم حضرت زینب(س) هم تنها نباشد». وقتی میرفت، میگفت:.. ادامه مطلب ...
آقا جان تو رابه جان خواهرت زینب(س) قسم می دهم که تمام مسلمانان مشتاق را به نهایت سعادت، ارج و قرب واسطه شوی در نزد حق تعالی. صادقم، پاره ی تنم در مسیر تو قدم گذاشته و به تو می سپارمش! آقا جان.. ادامه مطلب ...
الحمدالله رب العالمین این سعادت نصیبم شدودر زمره ی رهروان خانم ام المصائب زینب کبری (س)نائل آمدم ادامه مطلب ...
هر شب ستاره اي را به زمين مي کشند و باز اين آسمان غمزده غرق ستاره است ، مادر جان مي داني تو را بسياردوست دارم و مي داني که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهيدان داشت. ادامه مطلب ...
به نام خدا
نامي كه هرگز از وجودم دور نيست و پيوسته با يادش آرزوي وصالش را در سر داشتم.
سلام بر حسين(ع) سالار شهيدان اسوه و اسطوره بشريت.
ادامه مطلب ...
آرزوی زیارت کسی را بعد از امام زمان(عج) و ائمه معصومین(ع) ندارم، مگر امام عزیزم را، که جانم فدایش باد، و اما شما پدر و مادر عزیزم، شما خواهران و برادران و شما اقوام نزدیک و آشنایان، شما که وصیتنامه مرا میخوانید... ادامه مطلب ...
تکلیف حسینی اقتضا کرد که در جبهه حضور پیدا کنم .اگر چه از دست دادن جوان سخت است اما چون رضایت خدا بالاتر از هر چیزی است شما هم باید رضا باشید به رضای خدا .فرزندتان امانتی بیش نبود ،خدا امانتش را از شما گرفت ادامه مطلب ...
با خواهش و التماس از شما میخواهم که این شادمانی را با پوشیدن لباس سیاه ، غمگین و خراب نکنید زیرا لباس سیاه مختص ارباب بی کفن هست و بس و غم مخصوص حضرت زینب (س) و خواهش آخر اینکه .. ادامه مطلب ...
به تاریخ 5/10/94 ساعت 23 و نیم شب، چند سطری وصیت نامه مینویسم، علی وار زیستن و علی وار زندگی کردن را و حسین وار زیستن و حسین وار زندگی کردن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم. ادامه مطلب ...
نمی دانم چرا به دلم افتاده که از این سفر سالم برنمی گردم و دلم برای حرم حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) خیلی تنگ است و بیشتر از آن .. ادامه مطلب ...
با عرض سلام محضر مبارک حضرت ولی عصرامام زمان(عج) و روح پرفتوح حضرت امام خمینی(ره) و شهدای صدر اسلام تا به حال و رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا حضرت امام خامنهای و خانواده و دوستان عزیزم. حضور و توفیق اینجانب به این سرزمین امام زمان و خدمت کردن در این راه مقدس که یک اعلام حکم جهاد از جانب ولی امرمسلمین اعلام شده است بسیار خوشایند است. تقدیر چگونه باشد خدا میداند. ولی وظیفه و شرع را باید عمل نمود و این چند جمله را که در موضوعات مختلفی آن را بیان میدارم و به این مصحف مینگارم: ادامه مطلب ...
این رزمنده ها که به سوریه میروند برای پول و ارزشهای مادی است,برای اعراب می جنگند ,این جنگ چه ربطی به ما دارد ,مگر به کشور ما حمله کرده اند این را به همه شما می گویم عزیزان به فرموده حضرت آیت الله امام خامنه ای اگر ما الان در سوریه نمی جنگیدیم ادامه مطلب ...
بسم الله النور...
صَلی الله علیک یا اُماه یا فاطمه الزهرا"سلام علیک"
وَلاتَحسَبن الذینَ قُتلوا فی سَبیل الله اَمواتا، بَل احیاء عند رَبِهم یُرَزقون
هرگز نمیمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما...
چند ساعتی بیشتر به رفتن نمانده است، هرچه به زمان رفتن نزدیکتر میشوم قلبم بیتابتر میشود...نمیدانم چه بنویسم و چگونه حس و حالم را بیان کنم...نمیدانم چگونه خوشحالیام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی شکر خدای منان را به جای بیاورم...به حسب وظیفه چند خطی را به عنوان وصیت با زبان قلم مینویسم...
ادامه مطلب ...
من از تو می خواهم تماما گوش به فرمان ولی فقیه خود باشی و هوشیار و آگاه با بصیرت زندگی خود را توام با تحصیل و کسب علم سپری نمایی و مراقب مادرت باشی ادامه مطلب ...
وداع او در آخرین پیام هایش با یار دیرینش : “حرمله و عمر سعد و شمر باز مبارز میطلبندکاروان زینبیه در حرکت است.
خانم هل من ناصر میگه. میرم تا انتقام سیلی زهرا(س) را بگیرم. تا یار که را خواهد و میلش به که باش
ادامه مطلب ...
همیشه به نحو احسن به وظایف خود در چهارچوب منویات و فرامین حضرت امام خامنهای قدم برداریم و حقیر را حلال نمایند.
ادامه مطلب ...
عاشقی ک سن و سال نمیشناسدتمام آنچه که دارم و در توانم هست رامیگذارم تا حرم پابرجا بماند ادامه مطلب ...