اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
هر وقت صحبت بچه دار شدن میشد شهید باقری میگفت:
من دوست دارم فرزندم پسر باشد به این دلیل که اگر من نبودم از شما مواظب کند.
می گفتم خب خودت هستی. جواب میداد: نه من زود می رم. انگار میدانست زود خواهد رفت
فرزند اولمان که متولد شد نامش را محدثه گذاشتیم. اسم دختر دوممان را هم محدثه انتخاب کرد.
من دوست داشتم بگذارم ریحانه. سه بار از لای قرآن برداشتیم که هر سه بار نام زینب درآمد.