شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

خاطرات ساده زیستی

<12>
خانه یا مرغدانی ( از خاطرات شهید همت )

خانه یا مرغدانی ( از خاطرات شهید همت )

​یادم هست حتی چراغ خوراک پزی نداشتیم؛یعنی نتوانستیم بخریم و آن مدت اصلا غذای پختنی نخوردیم.این شروع زندگی ما بود. ادامه مطلب ...

جهیزیه نقدی ( از خاطرات شهید آبشناسان )

جهیزیه نقدی ( از خاطرات شهید آبشناسان )

​پدرم ارتشی بود و می دانست که زندگی مان خانه به دوشی است و وسایلمان در نقل مکان کردن از بین می رود؛ برای اینکه جهیزیه‌ام را کامل داده باشد و خرج تجملات هم نکرده باشد، ادامه مطلب ...

فقط لباس ( از خاطرات شهید آوینی )

فقط لباس ( از خاطرات شهید آوینی )

زمان ما هم مثل همیشه، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم بیداد می کرد.ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم؛ خریدمان.. ادامه مطلب ...

نسبت آبروی مملکت با وصله شلوار نماینده مجلس

نسبت آبروی مملکت با وصله شلوار نماینده مجلس

دو دست لباس داشت که همیشه هم تمیز بودند. یک روز وصله لباسش را دیدم، .... ادامه مطلب ...

آمدیم باری از دوش آقا برداریم

آمدیم باری از دوش آقا برداریم

یکی از آزاده‌ها آمده بود پیشش، گفت: «حاج‌آقا مشکل مسکن آزاده‌های تهران حل نشده شما که با بیت تماس دارید .... ادامه مطلب ...

لباس مناسب ( از خاطرات شهید مسعود عسگری )

لباس مناسب ( از خاطرات شهید مسعود عسگری )

گفت:مردم همش ما بسیجیارو با لباس نظامی دیدن و می بینند، این بار رو با یه لباس ساده و شاد به مردم خدمت کنیم. ادامه مطلب ...

شهید پورجعفری؛ مخزن اسرار و محرم حاج قاسم و لشکر ۴۱ ثارالله

شهید پورجعفری؛ مخزن اسرار و محرم حاج قاسم و لشکر ۴۱ ثارالله

شهید پورجعفری دستیار ویژه و محرم ترین فرد به قدرتمندترن فرمانده نظامی منطقه یعنی سردار سلیمانی بود ادامه مطلب ...

احترام به پدر ومادر ( از خاطرات شهید روح الله عجمیان )

احترام به پدر ومادر ( از خاطرات شهید روح الله عجمیان )

خیلی هوای من و پدرش را داشت. وقتی از بیرون به خانه می‌آمدم، سریع بلند می‌شد و... ادامه مطلب ...

<12>
لوگوی سایت ابر و باد