شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

لباس نو ( از خاطرات شهید خنکدار )

اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
لباس نو ( از خاطرات شهید خنکدار )
اصغر در روز عروسیش حتی يک دست لباس نو هم نخريد.

كاپشنی هم که پوشیده بود، برای رفيقش بود.

كفشش هم اصلاً معلوم نبود برای كیه.

به هيچ وجه لباس نو نمی پوشيد.

مثلاً: اگر يک پيراهن نو می خريد،

می داد به خواهرش بپو شه و یکبار بشوره تا لباس دست دوم بشه و بپوشه.

پیام کاربران

لوگوی سایت ابر و باد