ماه محرم
خاطرات
پا برهنه به احترام سید الشهدا ( از خاطرات حاج آقا ابوترابی)
محرم بود. همه چیز ممنوع شده بود، نه می‌توانستیم سینه بزنیم نه نوحه بخوانیم نه کار دیگری. ... ادامه مطلب ...
شستن دیگ ها ( از خاطرات شهید حامد جوانی )
با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... ادامه مطلب ...
روز شماری برای محرم ( از خاطرات شهید امیر سیاوشی )
ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد. معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد. میگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (ع).. ادامه مطلب ...
عوض کردن پرچم گنبد حرم ( از خاطرات شهید محمد حسین مرادی )
محمدحسین اصرار کرد تا قبول کردند که فقط داخل حیاط برویم.
وقتی وارد حیاط شدیم، دیدیم با اینکه 3 روز از محرم گذشته هنوز حرم سیاهپوش نیست و پرچم عزا هم روی
ادامه مطلب ...
لب تشنه ( از خاطرات شهید داوود جوانمرد)
گفتم: این همه آب و شربت پخش می‌کنند، چرا نخوردی؟ چرا به خودت ظلم می‌کنی؟ ادامه مطلب ...
وصیتنامه
وصیتنامه شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا
با عرض سلام به شما عزیزان که تمام وجود و هستی خودتان را فدای تربیت بنده حقیر کردید. از شما عزیزان ممنون هستم ولی شرمنده که نتوانستم هیچگاه کنار شما باشم و خدمتی برایتان انجام بدهم... ادامه مطلب ...
وصیت نامه شهید علی تمام زاده
چند کلامی با خواهران و برادران عزیزم،خواهران مهربانم دوستتان دارم. بدانید مهر و محبت همه شما در قلب من بوده و خواهد بود. راه اهل بیت عصمت و طهارت را بروید و نمازتان فراموش نشود. ادامه مطلب ...
مطالب مرتبط
برادر رشیدم، سید جواد (دست نوشته خواهر شهید مدافع حرم)
فکر می‌کردیم امسال محرم کنار ما نیستی، ولی بر عکس همه جا در همه حسینیه‌ها، پیشاپیش همه دسته رویها، حتی روز عاشورا کنار سید محمد که همه توانش رو برای اجرای نقش ... ادامه مطلب ...
دست‌نوشته شهید حججی برای محرم
یا رب الحسین علیه‌السلام
خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکرده‌ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...
خدایا؛ محرم حسین علیه‌السلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...
محرم رو به اتمام است و من هنوز...
ادامه مطلب ...
عضویت در کانال تلگرامی ابر و باد
