شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

خاطرات حضرت قاسم علیه السلام

<1>
قاسم خمینی می شوم ( از خاطرات شهید حسن یزدانی )

قاسم خمینی می شوم ( از خاطرات شهید حسن یزدانی )

گریه می‌کرد و اصرار داشت که به جبهه برود. پدرش گفت: تو هنوز بچه‌ای! .... ادامه مطلب ...

هدیه ( از خاطرات قاسم های کربلای ایران )

هدیه ( از خاطرات قاسم های کربلای ایران )

می گفت : می خواهم یه هدیه بفرستم جبهه . به خاطر کوچیکیش که رد نمی کنید؟ همه، همدیگر را نگاه کردند، ادامه مطلب ...

شهادت را برای همسرم خواستم ( از خاطرات شهید صادق عدالت اکبر )

شهادت را برای همسرم خواستم ( از خاطرات شهید صادق عدالت اکبر )

آقا جان تو رابه جان خواهرت زینب(س) قسم می دهم که تمام مسلمانان مشتاق را به نهایت سعادت، ارج و قرب واسطه شوی در نزد حق تعالی. صادقم، پاره ی تنم در مسیر تو قدم گذاشته و به تو می سپارمش! آقا جان.. ادامه مطلب ...

<1>
لوگوی سایت ابر و باد