نان سنگگ گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه. چندتا سنگ به نانها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت نانوایی... ادامه مطلب ...
یعنی حالا اینکه چون برادرش است طرف او را بگیره اینگونه نبود. من ازش پرسیدم اگر من که همسرت هستم جای برادرت بودم چه؟ ادامه مطلب ...
گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمیگردم و برای خودم غذا میگیرم.. ادامه مطلب ...
حاج قاسم، توی میدان نبرد به حدود شرعی و حق الناس توجه داشت. اگر در مناطق آزاد شده سوریه یا عراق مجبور بود وارد خانه ای شود، مقید بود دِینی به گردنش نماند. ادامه مطلب ...