اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
امام جماعت واحد تعاون بود. بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی.
روحیه عجیبی داشت. زیر آتیش سنگین عراق شهداء رو منتقل می کرد عقب.
توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد.
چند قدمیش بودم. «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد».
از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله»
همرزم شهید جواد علی گلی