اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
محمدرضا تو دوران تحصیلش، چه مدرسه چه دانشگاه، خیلی شیطنت داشت.
اونقدری که اساتید از دستش خیلی شاکی بودن.
و از این بابت خیلی سرزنش میشد.
با تمام این ها، اساتیدش واسش قابل احترام بودند و دوستشون داشت. و به خاطر تنبیه ها و جریمه ها کینه و دلخوری واسش به وجود نمیومد
ولی مودب بود، اگر شیطنتی هم می کرد، سعی داشت دلخوری ایجاد نشه.
آخر سال هم میرفت از اساتید حلالیت می طلبید.
شاید هیچکس فکرش رو نمی کرد، "شاگرد شلوغ مدرسه و دانشگاه" بشه استاد عشق و شهادت..