قرار بود چند نفر از سازمان به عنوان خدمه همراه مان بیایند. چشمم آب نمی خورد که به درد کار بخورند و آبی ازشان گرم شود. آدم های سفارشی که سازمان ها معرفی شان می کردند، معمولاً کار نمی کردند. وقتی دیدمش .... ادامه مطلب ...
به هرکس می گفتیم داریوش رفته دانشگاه {مالک اشتر} شاهین شهر تعجب می کرد. می گفتند اوکه با رتبه اش بهترین دانشگاه های تهران می تواتنست برود .
راست می گفتند اما دانشگاه شاهین شهر تنها دانشگاهی بود که خرج تحصیل دانشجویان را می داد
ادامه مطلب ...
یک روز سوار ماشینش شده بودم تمام پنجره هارا داده بود بالا گفتم
: پس چراهمه شیشه ها را بالا کشیدی؟ گفت: اینجا ترافیکه ،
ادامه مطلب ...
بعضی پروژه ها وقت زیادی از ما می گرفت و اگر در انتها به نتیجه نمی رسیدیم همگی عصبانی وکفری می شدیم.
این وقت ها حس و حال رضایی نژاد جالب بود.
ادامه مطلب ...