شهيد حمزه خسروى، فرمانده يكى از گروهانهاى لشكر المهدى(عجّ) بود. روزى پس از نماز صبح رو به يكى از برادران روحانى كرد و پرسيد:
ـ حاج آقا! اگر كسى خواب امام على عليهالسلام را ببيند، چه تعبيرى دارد؟
ادامه مطلب ...
شب خواستگاری مادرش گفت: که ما فردا شب برای صحبت های آخر می آئیم. فردا شب که شد ساعت 8 شب آمدند. حاج علی مثل شب قبل با لباس فرم سپاه از منطقه آمده بود و من با ایشان توی اتاقی نشستیم و با هم صححبت کردیم البته بیشتر او صحبت می کرد. خوب بخاطر دارم که گفت: هدف از ازدواج این است.. ادامه مطلب ...
به تاریخ 5/10/94 ساعت 23 و نیم شب، چند سطری وصیت نامه مینویسم، علی وار زیستن و علی وار زندگی کردن را و حسین وار زیستن و حسین وار زندگی کردن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم. ادامه مطلب ...
در این یادداشت کوتاه شهید رضاکارگربرزی به شاگرد اهل سنت خویش او را براساس دستور قران کریم توصیه به.. ادامه مطلب ...
با عرض سلام به شما عزیزان که تمام وجود و هستی خودتان را فدای تربیت بنده حقیر کردید. از شما عزیزان ممنون هستم ولی شرمنده که نتوانستم هیچگاه کنار شما باشم و خدمتی برایتان انجام بدهم... ادامه مطلب ...
خودش را معرفی کرد و به آنها گفت: «نترسید، ما شیعه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در پناه مایید.» وقتی این را گفت آرام شدند. بعد با آنها حرف زد... ادامه مطلب ...
خدایا ! حمد و ستایش از آن توست که عزّت و ذلّت به دست توست..خدایا ! همیشه با نعمت های بیشمارت مرا شرمنده کرده ای و من نمی توانم .. ادامه مطلب ...
بسم الله النور...
صَلی الله علیک یا اُماه یا فاطمه الزهرا"سلام علیک"
وَلاتَحسَبن الذینَ قُتلوا فی سَبیل الله اَمواتا، بَل احیاء عند رَبِهم یُرَزقون
هرگز نمیمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما...
چند ساعتی بیشتر به رفتن نمانده است، هرچه به زمان رفتن نزدیکتر میشوم قلبم بیتابتر میشود...نمیدانم چه بنویسم و چگونه حس و حالم را بیان کنم...نمیدانم چگونه خوشحالیام را بیان کنم و چگونه و با چه زبانی شکر خدای منان را به جای بیاورم...به حسب وظیفه چند خطی را به عنوان وصیت با زبان قلم مینویسم...
ادامه مطلب ...