اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
هم خوش تیپ و زیبا بود، هم درس خوان؛ اینجور افراد هم توی کلاس، زودتر شناخته می شوند.
نفهمیدن درس، کمک براینوشتن مقاله یا پایان نامه و یا گرفتن جزوه های درسی، بهانه هایی بود که
دخترها برای هم کلاس شدن با او انتخاب می کردند. پاپیچش می شدند، ولی
محلشان نمی گذاشت؛ سرش به کار خودش بود. وقتی هم علنی به او پیشنهاد ازدواج می دادند، می گفت:
« دختری که راه بیفته دنبال شوهر برای خودش بگرده که به درد زندگی نمی خوره، نمی شه باهاش زندگی کرد.»