اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
تکلیفم این است …..!!!
دخترمان سعیده که به دنیا آمد، ابوطالب هم آمد مرخصی. بعد چند روز که توی خانه بود،
وسایلش را جمع کرد تا برگردد به منطقه از این که داشت خیلی زود تنهایم می گذاشت ناراحت بودم.
سعیده را بردم پیشش و گفتم: اگر می خواهی بروی به جبهه، این بچه را هم با خودت ببر.
فکر کردم که با این حرف مانع رفتنش به جبهه شوم، اما در جوابم گفت:
به خدا قسم، اگر تو را هم از دست بدهم باز هم به جبهه می روم؛ تکلیفم این است.
این را که گفت، مطمئن شدم یک لحظه هم از جبهه دست بردار نیست